شب ها بیداریم و در کنار هم روزگار می گذرانیم .هر شب تا ساعتی تا سحر تا بعد از سحر. پسرم روزهایت را گم کرده ای یا شب هایت را نمیدانم شیرین است این روزها با تمام خستگی هایش . بر تو منتی نیست بیدار ماندن ها و تیمار کردنت میدانی اگر شبی بیدار می ماندم از شب هایی که تو نبودی روز ان شب را با کلافگی و سردرد شدید از خواب بیدار می شدم . ولی حق است سخن خدا که به هرکس اندازه وسعش وظیفه میدهد و خداوند در من توانایی به ودیعه گذاشته که میتوانم برایت همه کار کنم پس بر تو منتی نیست هیچ گاه لازم نیست وقتی چیزی را دوست داشتی یا کسی را بخاطر این روزهای من از ان بگذری که من نمیخواهم و برای بزرگ شدنت زحمتی دوچندان کشیده ام پسرم عاشق باش اما نه عاشق ک...