یکی بودن ما
من و تو در یک جسم گنجیده ایم تا وقتی که مارا به زور از هم جدا کنند جدا خواهند کرد روزی و پدرت از روز اول لحظه شمار دیدن توست تا فارغ شدن من تو را بر چشم می گذارد شاید دروغ می گفت که تفاوتی نیست برایش در حنسیت توو مهم بود که پسر باشی و از جنس او مهم بود که تنهایی اش را با تو پر کند و من باز در تنهایی خود غوطه ور شوم فکر می کردم دوستت نخواهم داشت اما با ان شیرین کاریت دلم را به سویت روانه کردی برایم تفاوتی نیست در نحوه زندگیت که زندگی برای من معانی اش با دیگران متفاوت است حتی گاه با پدرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی