درس هایی از زندگی
تقریبا داره دوماه میشه که هیچ مطلبی برایت ننوشته ام پسرکم به من حق بده .درگیری درسهایم و رسیدن به خونه رسیدن به شما که روز به روز داری شیطون تر میشی وقتی برایم باقی نمیگذارد.البته بماند که 35روز دوباره مهمان مامان طوبی بودیم از 28اذر تا 3بهمن و باز مزاحمت برای انان که ما را با آغوشی باز پذیرایند. دیگر کسی به ما وقعی نمی نهند همه دست و پا برای تو می شکنند همه برای دیدن دردانه ما می ایند.بگذریم که بعضی ................................. .روزگار میگذرد پسرم .
پسرکم بدان که توقع بی جا از کسی مثل موریانه ای است که به جان ادمی می افتد و مثل خوره ان را می خورد تا بر زبان اورد. تعریف نباشد اما مادرت تقریبا در این مورد میتواند از پس خودش برآید تو نیز اینگونه باش.
گاه ادم ها برخلاف میلشان موجب ناراحتی کسی می شوند و خود متوجه نیستند تو اینگونه نباش فکر کن و حرف بزن.
پارسای من
فکر کن و بعد حرفی بزند برای کسی بایدی تعیین نکن گرچه اگر تو اینکار را نکنی دیگران برایت باید تعیین میکنند اما تو انی را انجام ده که در نظرت درست است.
نفس مادر
همه را دوست بدار اما انانی که ب تو احترام میگذارند و هوایت را دارند بیشتر.
در قبال هر زیبایی که کسی به تو هدیه میدهد حرفی یا حرکتی یا فعلی تو نیز زیبایی هدیه بده.
پارسایم
پارسا باش
نمیدانم ان زمان که این مطالب را می خوانی زنده ام یا.......... ولی بدان قلبم همیشه در کنار توست.
سال گذشته در چنین شب خجسته ای نامت را قطعی کردیم و پارسا نهادیم شاید که به امید خدا پارسایی نامدار باشی.(شب تولد امام حسن عسکری)