مبارک بادت اولین بهار

چند ماهی است که برایت هیچ ننوشته ام و امروز سالگرد ولادت توست.اولین سال به دنیا امدنت.

اولین بهار زندگیت .بهارهای زیادی در انتظار توست اگر خدا بخواهد.

زندگی با تمام بهار ها و پاییزها می اید و می گذرد و ما در گذر زمان یاد می گیریم که چگونه باشیم و چه باشیم.

ضمیرت چنان پاک است که با صدای قران و اذان ارام می گیری صداهایی که در این دنیای صنعتی گاه به فراموشی سپرده می شوند. ولی ارزوی مادرت این است که در تمام بهار هایی که خواهی گذراند این نواها ترا به ارامش برساند.

استوار بر پاهایت می ایستی امید است که همیشه چنان استوار باشی.

این یکسال گذشت با دغدغه هایی گاه شاد گاه تلخ گاه با هم و گاه تنها تو باید فرزند سخت کوشی باشی چون زاده ی روزهای سختی .

سخت برای بعضی وازه زیبایی نیست ولی سخت همیشه نمی تواند معنایی نازیبا دهد سخت زیباست کوشش زیباست برای کسانی که سخت کوشند.

امروز نیز چنانی بسیار سخت کوش چنان تلاش می کنی که انگار کاشفی بزرگی و برای خودت کشف هایی بزرگ انجام میدهی که برای ما هیچ نیست اما برای تو دنیایی است جدید.

تو بهتر می دانی زندگی از تو جه میخواهد چیزی که ما با گذشت زمان از یادمان رفته و در پی انیم .یادت باشد که از یاد نبری.

این جشن اولین سال بودن توست در کنار ما اولین جشن در کنار هم بودنمان اولین جشن سه نفره شدنمان

قدمت مبارک زنده باشی فرزندم.شادی هایت از ان خودت و غم هایت  از ان مادر باشد.

می خواستیم برایت جشنی باشکوه تر بگیریم اما شرایط زندگیمان چنین است .

بهار هایی دیگر در راه است و باز انها را جشن خواهیم گرفت .

هر سه در کنار هم بودیم و مهمان های مجازیمان مامانی و دایی بودند .

و خستگیت از مملو بودن خانه از مهمان

این هم از هدیه ما و تو هدیه خدایی برای ما

دوستت دارم به اندازه تمام انچه که تاکنون داشته و نداشته ام .نه بهتر بگویم دوستت ندارم حس دیگری است فراتر از دوست داشتن حسی که فقط مادر ها قادر به درک انند.