پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره
حسناحسنا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ثمره عشق

پسری 10ساله به همراه خواهر 4ساله

بدون عنوان

پسرم چند روزی است که مهمانیم مهمان مادر وپدر و انان با کمال گشاده رویی از ما پذیرایی می کنند و برای رفتن به دکتر برای چکاپ شما زحمت به دایی احمد میدهیم. راستی مامان جان از مکه برایت سوغات اورد.و بابابی رنگ انرا برایت انتخاب کرد.امیدوارم به سلامتی و خوشی بپوشی
29 فروردين 1392

امدن تو

سال نو شد و در این نو شدن تو در بین ما حس می شدی همه با هم و در کنار هم سال را تحویل کردیم . و ما می رویم و بابایی را تنها خواهیم گذاشت برای اینکه تو در کنار ما باشی و امیدواریم که در خانه کوچکمون سه نفری در کنار هم قرار بگیریم و خوشبختی را هر ثانیه بیشتر حس کنیم به امید روزی که من و تو در اغوش بابایی در خانه خودمان قرار بگیریم.
10 فروردين 1392

ایرانی باش

فرزندم یکی از نشانه های ایرانی بودن عید نوروز است.نوروز روزی است در اغاز اولین روز بهار.قبل از رسیدن به این روز همه در تکاپویند برای اماده شدن برای خرید کردن برای تمیز کردن. و نوروز فرا میرسد با پهن شدن سفره هفت سین و صدای در کردن توپ .هفت سینی به نشانه عشق به نشانه باهم بودن . ایرانی بودن و اسلامی بودنمان در هم ادغام میشود.بر سرسفره ایرانی می نشینیم و با خواندن دعای یا مقلب القلوب با یاد خدا بهار را شروع می کنیم. فرزندم بهار را و ایرانی بودنت را پاس بدار به جا بیاور رسومی که دست و پایت را نمی بندد و در تو تکاپو ایجاد می کند.   بوی عیدی بوی توت بوی کاغذرنگی بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ء نو بوی یاس جانماز ترمه&...
29 اسفند 1391

احترام و غرور

پسرم بدان هویت هر کشور به دوچیز است پرچم و سرود. فرزندم هر چند که نظراتت با سیاستمداران کشورت متفاوت باشد اما تو به پرچمت و به سرود ملیت بی تفاوت مباش.هر گاه سرود کشورت را میشنوی حتی اگر در جمعی هستی که مخالفند با سرود ملیت تو احترام بگذار و بایست این احترام تو به سرود نیست که سرودها با عوض شدن نظام ها عوض می شوند احترام تو به خونی است که با احترام به این پرچم و به این سرود ریخته شده. پاره تنم خون های فراوانی برای کشورت و به پای پرچم و سرود ملیت چه به حق یا به ناحق ریخته شده به حق یا نا حق می گویم چون هر نظامی کشته های خود را حق و مابفی را ناحق می گوید ولی تمام انها برای خدمت به این پرچم و برافراشته بودنش خون دادند. هنگام خواندن ...
20 اسفند 1391

200روز

پسرم امروز200روزاست که ما در کنار همیم.ضربان قلبمان باهم میزند.خونمون بین هم ردو بدل میشود و تو از من زنده ای و من از تو.200روز است که من بواسطه تو به خدا نزدیکتر شده ام .وجود خدا را در درونم بیشتر حس می کنم.و تمام این ها بخاطر توست.بخاطر تو و تمام حرکاتت تمام فعالیت هایت برای بزرگتر شدنت.اینکه به چشم میبینم که چگونه خدا در درون کسی قرار میگیرد اری خدا از رگ گردن نیز به ما نزدیکتر است.200روز است که من و تو و خدا به هم نزدیک و نزدیکتر شده ایم. فرزندم از تو میخواهم که در تمام طول عمرم واسطه ای باشی بین من و خدا چنان این طناب را به هم گره بزنی که ناگسستنی باشد چون تو به خدا نزدیکتری تا من.امیدوارم  چنان باشی و بمانی و زندگی کنی که خد...
8 اسفند 1391

تو می ایی برای زندگی

پسرم من ترا به دنیا خواهم اورد برای اینکه بتوانی عشق را حس کنی در کنار خانواده ای ارام و مهربان.اما ترا به دنیا نخواهم اورد برای اینکه محدود کننده باشی یا محدودت کنم ترا به دنیا نمی اورم که دست و پایم بسته شود به زندگی چون زندگیم طنابی نمیخواست و نمیخواهد.من ترا به دنیا خواهم اورد برای خودت برای اینکه زندگی کنی برای اینکه تجربه ای جدید داشته باشی .من ترا برای زندگیمان خواستم نه زندگیم نه خودم که تو باشی یا نباشی پایبند من نمیتوانی باشی که عشق پایبند ماست و ما قول داده ایم که هر وقت عشق دست از سر ما برداشت ما نیز بدون عشق با هم نباشیم
29 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره عشق می باشد