پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
حسناحسنا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

ثمره عشق

پسری 10ساله به همراه خواهر 4ساله

پسر گلمون

سلام بابایی بالاخره مامانی خبر داد که تو پسر گلمون هستی خبری که هر دوی ما رو خوشهال کرد برای اینکه هم وزنت خوبه هم سالم هستی خد ارو شکر   پسرم منتظر امدنت هستیم تا روزای خوبی با همدیگر داشته باشیم.
21 دی 1391

لباس

مامانیت چند شب پیش تنهایی رفته بود بازار و کلی لباس های خشکل برات خریده، البته من نبودم خودت می دونی که دارم درس می خونم و مجبورم تنهاتون بزارم که خیلی خیلی برام سخته چند تا از لباسای خشکل که مامانیت خریده و خیلی خیلی ذوق کرده بود و برا من ایمیل کرد که منم خیلی ذوق کردم رو برات اینجا می زارم   اینو نگاه کن چه نازه ...
21 دی 1391

بابایی

سلام بابایی این اولین باره که بابا برات یه مطلب می نویس، البته مامانی ازم خواست که برات بنویسم  امشب اخرین شبی هست که من و مامانی نمی دونیم نی نی ما دخمل یا پسر فردا مامانی می ره و مشخص می شه چی هست کوچولوی ما اما من دلم می خواست همراه مامانی باشم ولی می بینی روزگارو نمی تونم همراهش باشم چون باید اینجا باشم و برای عزیزانم روزی حلال داشته باشم چند شب پیش شیطون امده بود توی جلدم می گفت برو سه روز مرخصی استعلاجی رد کن برو پیش مامانی و نی نی که این روزا بهت احتیاج دارند اما با خودم گفتم اگه از همین الان بخوام به خودم دروغ بگم من که مریض نیستم بعدها دنیا بهم دروغ می گه بگذریم فردا قراره مامانی زنگ بزنه بگه تو دختری یا پسر، ولی هم...
3 دی 1391

16هفته و6روز جمعه24اذر

از همین الان با بابایی باهم رفتید توی ی گروه و مامان را تنها گذاشتید هر وقت بابایی هستش شما هم شیطونی وقتی نباشه شما هم اصلا انگار نه انگار که مامانی هم میخاد که تو براش شیطونی کنی تازه دیروزم که بهت خیلی خوش گذشت کنار دریا بابایی برات کباب درست کرد و کباب زدی. کلی هم توی دل مامان شیطونی کردی.میدونی بابایی چقدر برات ذوق میکنه وقتی که شما داری حرکت میکنی یا اینکه حس میکنه که قلبت کوچیکت داره میزنه من میدونم که چقدر سختش که نمیتونه پیش ما باشه و شما را ببینه توی هفته اینده بابایی خواست به مادر احترام بذار و بخاطر مادر زودتر میاند پیشمون .اینطوری بهتر مامان چون مادر کلی برامون زحمت کشیده تازه کلی دیگه هم زحمت براش داریم مادر دو روز ...
25 آذر 1391

یه خرید کوجولو

دیدی مامانی بقولمون وفا کردیم بردیمت گردش بعد هم کلی چیزای خوشکل برات خریدیم شما هم باید قول بدی که نی نی خیلی خوبی باشی.میدونی من و بابایی چقدر ذوق کردیم وقتی میخاستیم برات اسباب بازی بخریم لباس بخریم تمام لباسا را زیر و رو کردیم اما چون نمیدونستیم که دخمل مایی یا پسمل ما انتخابمون محدود میشد برا همین هم فقط دوتا لباس خردیدیم که اگه هر کدوم باشی بتونی استفاده کنی حالا بعد که مشخص شدی مامانی برات همه چیز میخریم اما عزیزکم توی اسباب بازی که تفاوتی نیست ما برات کلی اسباب بازی خریدیم بابایی کلی ذوق کرد همه اش را چید کنار هم و عکسشون را برات انداخت تا مامانی بتونم بذارم توی وبلاگت.عزیز دلم ثمره عشق ما دوستت داریم . این اسباب بازیهات عزیزم ...
17 آذر 1391

امدنت مبارک

  امروز روز جمعه و روز خانواده ولی من تنها و عزیزم هم تنهاس همش برای تو بدون که امدنت چقدر برامون عزیزه که برای امدنت ما از هم دور شدیم (البته فقط فاصله ای) اگر نه که از نظر قلبی و روحی همیشه در کنار هم هستیم تنها نشته ام و دارم برای عزیزم اس ام اس میدم این شعر حافظ هنگام وداع تو از بس که گریه کردم     دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است خدایا همیشه ما رو دوست داشتی و همیشه به ما بهترین ها رو دادی از اینکه بازهم با خبری خوب خوشحالمون کردی ممنونم و شاکرتیم   عزیزم عشقم عسلم جیگرم نازم دوستت دارم کاش زودتر فردا بشه بازم ببینمت بوس بوس بوس ...
16 آذر 1391

مادر ما را دعا کن

عزیزکم مادر فردا راهی کربلاست با اینکه هزار کیلومتر از ما دور است ولی تا حالا انقدر او را دور از خودم ندیده ام اخه میدونی عزیز مامان من و مادر بغیر از رابطه مادر و فرزندی رابطه ای بیشتر باهم داریم  امیدوارم که من و تو نیز رابطه ای فراتر از مادر و فرزندی داشته باشیم.دوستت دارم . ...
15 آذر 1391

گنجشکک زندگی ما

سلام عزیز مامان دیشب وقتی که میخواستیم بخوابیم و من حال و حوصله ای نداشتم بابا گفت نی نی من خوبه ؟خوابه یا بیداره؟و دستش را گذاشت پیش شما ی دفعه بعد چند دقیقه هر دو دیدیم که شما برای اولین بار حرکت کردی فکر کنم لگد زدی قربون بی ادبی هات برم مامان . از این حرکتا بیشتر بکن منتها فقط الان که توی دل مامان هستی .من و بابا هر دو کیف کردیم و حالمون خیلی بهتر شد .دوستت داریم عزیزم.مامانی  بازم از این جیک جیکا بکن .گنجیشکک خونه ما.بوس ...
12 آذر 1391

98 99 100

    عزیز دل مامان و بابا امروز 100روز که توی دل مامانی هستی عزیزما 100روزگیت مبارک ان شاالله 1000سالگیت را جشن بگیریم دوستت داریم ...
6 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره عشق می باشد