پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره
حسناحسنا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ثمره عشق

پسری 10ساله به همراه خواهر 4ساله

من پارسا

سلام بر کسانی که این نامه را می خوانند برنامه ی نوشتن این وبلاگ این است بیشتر روز ها من خاطره می نویسم روز های تعطیل هم فیلم معرفی می کنم                      خدانگهدار
10 خرداد 1400

تقدیم

سلام پسرکم  پس از سالها دوباره برای تو می نویسم اکنون بزرگ شده ای .برای خودت اقایی شده ای و مهمتر اینکه یک خواهر مهربان در کنارخودت داری. پسرکم اکنون که تولد 8سالگیت را باهم جشن گرفتیم بهتر دیدم هدیه تولدت وبلاگی باشد که سالها قبل برایت ایجاد کرده بودم. در این سال ها اتفاقات زیادی برای ما و برای خانواده ما و برای کشور ما و حتی برای جهان افتاده  ولی قطار زندگی همچنان بر ریل های خود در حال حرکت است.حتی بعداز مهاجرت شهر به شهرمان حتی بعد از اضافه شدن ها به خانوادمان حتی بعد از دست دادن افرادی از خانوادمان حتی بعداز اتفاق وحشتناک کرونا.  پسرم زیبای من مهربانم همیشه در خاطرت بماند که تنها یادگاربرای انسان ها مهربان...
29 ارديبهشت 1400

بدون عنوان

سلام پسرکم مدت درازیست که برایت ننوشته ام .ما دوباره بازگشتیم به سرزمین اب واتش خدا راشکر همه ما ارامیم ذهنمان ارام است.ولی دلتنگی ها ادامه دارد.دلتنگی ها برای مامانا باباعلی دایی دادا و...با این حال زیباست. بابایی برایمان کم نمیگذارد مخصوصا الان که هوا عالی هر شب دریایی. جمعه دشت گل نرگس بودیم و کنار مزرعه بادمجان                     ...
20 دی 1394

بدون عنوان

عزیزکم زندگی بالا و پایین زیاد دارد و زندگی ما بیش از دیگران.بار وبندیلمان را باز نکرده در خونه وشهر جدید باید ببندیم.این هم فصلی بود از۱۷ماهگیت تا۲۴ماهگیت.                                          محکم باش پسرم             کلماتی را اینجا برایت درج میکنم که روزگاری به انها خواهی خندید داپ:اب بابی و مامی:درمواقعی که خودت را لوس میکنی. غات:تبلیغات قال:پرتقال ایی:علی گولوم:غذا تون:زیتون لالا:دریا قوه:کوه     م:عمه           &...
12 اسفند 1393

جابجایی

پسرم زندگی زیباست و زیباترمی شود وقتی در کنار عزیزانت باشی.و محرومیم از این امر. از تولدت تا پایان تابستان یا شاید کمی بیشتر در کنار مامان طوبی و باباعلی خواهیم بود و دور از پدرت. نه به دعوا نه عزیزم که دعوا بین من وپدرت بی معنی است .بخاطر تو که گرما کلافه ات نکند به تو اسیبی نرسد. و در این بین خداوند درهایی را به رویمان دارد می گشاید که از سرزمین گرم از جنوب شرجی به دیاری دیگر رویم. از عسلویه زیبا اما الوده به تهران خواهیم رفت اگر خدا بخواهد. جابجا خواهیم شد در خاطرت باشد که هیچ کجا ابدی نیست همیشه هیچ چیز بطور قطع از ان تو نخواهد بود. فرزندم انسان فقط در آعوش خدایش قرار خواهد گرفت.و همه جا و در همه جال در حال جابجایی است....
25 مرداد 1393

مبارک بادت اولین بهار

چند ماهی است که برایت هیچ ننوشته ام و امروز سالگرد ولادت توست.اولین سال به دنیا امدنت. اولین بهار زندگیت .بهارهای زیادی در انتظار توست اگر خدا بخواهد. زندگی با تمام بهار ها و پاییزها می اید و می گذرد و ما در گذر زمان یاد می گیریم که چگونه باشیم و چه باشیم. ضمیرت چنان پاک است که با صدای قران و اذان ارام می گیری صداهایی که در این دنیای صنعتی گاه به فراموشی سپرده می شوند. ولی ارزوی مادرت این است که در تمام بهار هایی که خواهی گذراند این نواها ترا به ارامش برساند. استوار بر پاهایت می ایستی امید است که همیشه چنان استوار باشی. این یکسال گذشت با دغدغه هایی گاه شاد گاه تلخ گاه با هم و گاه تنها تو باید فرزند سخت کوشی باشی چون زاده ی روز...
18 ارديبهشت 1393

آغوش بازمادر

این روزهایی که میگذرد روزهای قشنگی است تو عاشق اغوش مادری و مادر عاشق به آغوش کشیدن تو. فرزندم هر روز بزرگ و بزرگتر میشوی و من هر روز یک قدم به پیر شدن نزدیک می شوم توقع بی جایی است که تو را برای همیشه از خودم بدانم. تو در اینده از ان زن دیگری می شوی و اغوش او را به اغوش مادرت ترجیح می دهی و این روند زندگیست. همانطور که پدرت و پدران پدرت. و تمامی مردان اینگونه اند.همیشه به آغوش زنی نیازمند. وبدان آغوش مادر برایت همیشه باز است. پسرم به آغوش ان کس که برایت آغوش باز کرد وفادار باش تا او نیز به تو وفادار بماند. پارسایم زندگی زیباست نه با هر آغوشی با آغوش هایی که از ان خداست زیباست. پسرم زندگیم تو ثمره عشقی یک عشق اسمانی در پناه خدا...
7 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره عشق می باشد